**

این فیلم داستان زندگی استیو جابز را بیان می‌کند، از جایی که در جوانی کالج را رها می‌کند تا جایی که در میانسالی بعد از چند سال غیبت دوباره به اپل باز می‌گردد.مدتها پیش که خبر این فیلم و بازی اشتون کوچر( یا کاچر، هر کدام که درست است) در اینترنت پخش شد خیلی‌ها نگران این بودند که اشتون کاچر با وجود شباهت ظاهری زیاد نمی‌تواند از پس نقش استیو جابز برآید، این نگرانی‌ها تا حدودی درست بود، او نتوانسته، یا حداقل به خوبی نتوانسته. فقط در بخشهایی که وجوه منفی شخصیت جابز را می‌بینیم، مانند بدرفتاری‌هایش با زیردستان، قضیه‌ معروفش با استیو وازنیاک بر سر طراحی بازی در آتاری و نپذیرفتن دختر نامشروعش کاچر خوب عمل کرده‌است.

سکانس آغازین فیلم مراسمی‌ست که استیو جابز آیپاد معروف را معرفی می‌کند و جمله معروف هزار آهنگ در جیبتان را می‌گوید، ویدیو این مراسم در اینترنت موجود است و می‌توانید با فیلم مقایسه کنید، اشتون کاچر و کارگردان فیلم با کلی تکنیکهای سینمایی، آهنگی دراماتیک و ... نتوانسته‌اند حتی به حس حال آن مراسم نزدیک شوند، و در ضمن گریم پیری استیو جابز که فقط در چند نمای محدود نشان داده می‌شود یک حس غیرواقعی دارد.

بعد از سکانس آغازین به دوران کالج رفتن استیو جابز می‌رویم، جابز جوان با دو دوستش به دشتی می‌رود، ال اس دی مصرف می‌کند و هنگامی که نشئه است و در چمنها راه می‌رود و موسیقی کلاسیک می‌شنود در چند نما بخشهای مهمی از زندگی استیو جابز در جوانی مانند سفرش به هند مرور می‌شود، این سکانس به نظر من به طرز وحشتناکی نچسب، بد و بیربط است. کل فیلم جابز این حس را به آدم می‌دهد که یک نفر دستش را روی دکمه  فلش فوروارد گذاشته و ول هم نمی‌کند، مثلا استیو جابز از تیم کامپیوتر لیسا در اپل کنار گذاشته می‌شود، به تیم مکینتاش می‌رود، به آنها می‌گوید کلی کار برای انجام دادن داریم و دو دقیقه بعد اولین مک اپل در سال ۱۹۸۴ آماده است، انگار نه انگار که چندین ماه تلاش مهندسی روی آن انجام شده. در کل اگر کتاب استیو جابز والتر ایزاکسون که خود جابز تاییدش کرده بود را خوانده باشید ریتم فیلم و وقایع آن مسخره به نظر می‌رسد، خیلی چیزها هم در این مخلوط سه دهه زندگی جابز که در ۱۲۰ دقیقه خلاصه شده جا نشده و حذف شده‌اند، که بعضی‌های آنها مثل کاری که جابز با پیکسار انجام داد به نظر من بسیار مهم بوده‌اند.

مهمتر از بعد داستان بعد شخصیتی استیو جابز است که اگر کتاب ایزاکسون را خوانده باشید تا حد زیادی با آن آشنا خواهید بود، یکی از ابعاد شخصیتی جابز این بوده که اطرافیانش را قانع می‌کرده که قادر به انجام کاری که ناممکن به نظر می‌آیداند، این قابلیت شخصیتی جابز یکی دوبار در فیلم طوری نشان داده می‌شود که انگار سوپرپاور بوده، اشتون کاچر یک چشمک می‌زند و بطور معجزه‌گونه‌ای همه‌چی حل می‌شود. فیلم از این چشمه‌ها زیاد دارد، مثل اینکه در دو جا پرتره انیشتین که دستش را زیر چانه گذاشته طوری روی دیوار قرار گرفته که انگار به جابز زل زده واقعا مسخره است.

فیلم جابز یکی از بدترین فیلمهاییست که امسال دیده‌ام، اما این به این معنی نیست که فیلم بدی است، اما به نظر من منتظر فیلم بعدی استیو جابز که سونی دارد می‌سازد و گویا به جای ملغمه‌ای از سی و خورده‌ای سال در دو ساعت فقط روی چند مقطع خاص زندگی او متمرکز شده بمانید شاید بهتر باشد.

imdb