***
بنداسلم فیلمیست درباره یک نوجوان تودار به نام ویل که تازه به یک مدرسه جدید وارد شده، او یک گیک موسیقی به تمام معناست و دیوید بویی را میپرستد، تا حدی که هر روز به او ایمیل میزند باوجود اینکه جوابی دریافت نمیکند. روز اول ورود به مدرسه در مییابد که هر سال گروههای راک از مدارس مختلف منطقه در یک رقابت بزرگ به نام Bandslam شرکت میکنند، ویل نوجوان داستان به همراه یک دختر سال آخری و تعدادی آدم بااستعداد که همه از دم گیک یا نردند بندی تشکیل میدهد و در مسالقه شرک میکند و الخ، یک فیلم کاملا کلیشهای، از لحاظ فنی ایراد خیلی زیادی به فیلم وارد نیست، در واقع متوسط رو به بالاست به نظر من، معمولا چنین فیلمهایی نمیبینم اما این یک فقره را چند سال پیش در جایی نصفش را دیده بودم و مثل یک چیز ناتمام مدتها اذیت میکرد، این شد که دیدمش، تجربه نسبتا جالبی بود، بخصوص سکانس آخر که دیوید بویی را نشان میدهد. نکته جالب این فیلم برای فرند دوستان بازی لیزا کادروف یا همان فیبی بوفی در نقش مادر ویل است، به خوبی نقش یک مادر زیادی حساس و تنها را از آب درآورده و بازیش به شیرینی فیبی سریال فرند است.درباره اینکه بخواهم شما را دعوت به دیدن این فیلم کنم دودلم کمی، اگر یک وقت ناراحت بودید و خواستید یک کمدی درام با پایان خوش ببیند این فیلم برای شماست، اگر نه سراغش نروید
سالهاست وقتی فیلمهای اکشن جدید را تماشا می کنید دیگر آن لذت گذشته را به آدم نمیدهد، دیگر قهرمانانی که تنها که به جنگ باندهای مخدر میروند، یا به دنبال عزیز به گروگان گرفته شده یا انتقام یک فرد نزدیک، فقط محدود شدهاند به جیسون استاتهام و لیام نیسون، آنها هم نهایتا اکشنهایی آبکی مانند فیلمهای مین استریم این روزها ارایه میدهند. دیگر ژان کلود ون دام با لگدهایش به هیجانمان نمیآورد، مل گیبسون برای پلیس بودن پیر و کند شده، آرنولد هم پیرتر از آن است که ترمیناتور یا کماندوی فیلم Predator باشد، سیلوتر استالونه هم شمایل جان رمبو را انداخته توی جوب، بروس ویلیس هم رسما به جنگ با جان مکلین کمر همت بسته، جکی چان هم دیگر آن آدم بامزه و فرز سالهای پیش نیست. استیون سیگال هم معلوم نیست کجاست. الان فیلمهای اکشن را موجودی لعنتی به نام تکنیک دوربین روی دست پر کرده، و کارگردانها انگار با سهپایه قهر کردهاند.خدا لعنت کند باعث و بانیش را، و لعنت به سهگانه بورن و کارگردانش که سینمای اکشن را به فنا داد. الان دور دور فست اند فریس با آن تعقیب و گریزهای بیخود و جیمز باند دانیل کریگ با آن صحنههای اکشن بیهویت است، دورهای که بعضیها به آن پست-اکشن میگویند.
از این مقدمه طولانی که بگذریم میرسیم به بحث اصلی، معرفی دو فیلم اکشن که برخلاف فیلمهای رایج این سالها ساخته شدهاند. این دو فیلم داستانی تقریبا شبیه هم دارند، قهرمانها وارد یک ساختمان پر از خلافکار میشوند، در آن گیر میافتند و بنگ، شما میهمان ساعتی آدرنالین خالص شدهاید.
****
Dead like me سریالیست کمدی دربارهی مرگ. دختری به نام جورجیا لس که اصرار دارد همه او را جورج صدا کنند، در اولین روز کار اداری موقتش (عبارت بهتری به عنوان مععادل فارسی temp job به ذهنم نرسید) در وقت ناهار اداری مورد اصابت سنگ توالت ایستگاه فضایی میر قرار میگیرد و میمیرد، اما سرنوشت او این بوده که بعد از مرگ یک گریم ریپر(gream reaper موجودیست بدون صورت که یک داس خیلی بلند دارد و ردایی سیاه میپوشد، از پرسوناهای مرگ در بعضی فرهنگهاست) شود، کار او این است که روح آدمهای در حال مرگ را جدا کند و به سمت نوری هدایت کند تا سفرشان به آن دنیا را شروع کنند، از خاصیتهای این زندگی بعد از مرگش هم بدنی فیزیکی و قیافهای متفاوت با قیافه اصلیاش در انظار زندههاست.