****
مصاحبه با خونآشام داستان لوییس (برد پیت) خونآشام ۲۰۰ ساله است که داستان تراژیکش را برای یک نویسنده در زمان حال در سانفرانسیسکو روایت میکند. در سال ۱۷۹۱ در نیو ارلیانز لوییس افسرده بخاطر از دست دادن زن و فرزندش از زندگی بریده و آمادهی مرگ است، ندای او را خونآشامی به نام لستت (تام کروز) پاسخ میدهد و او را با خود به دنیای سایهها میبرد.
در این روزها که ومپایرهای درپیتی چون ادوارد توایلایت و برادران سالواتوره ومپایر دیاریز روی بورساند تماشای این فیلم غنیمتیست، مصاحبه با خونآشام دربارهی این است که خونآشام بودن واقعا چه حسی دارد، خونآشامهای این فیلم یک مشت جوان خوشتیپ و آرایش کرده نیستند که برای تسخیر قلوب نوجوانان خلق شدهاند و آنطور که به نظر میآشد صبح تا شب جز درگیر شدن در روابط عاطفی سطحی و درپیت کاری ندارند، از بحث ومپایرهای دبیرستانی بهتر است بپرهیزیم و به فیلم بپردازیم.
در مصاحبه با خونآشام خونآشامها گویا به جای یک زندگی ابدی گرفتار یک اندوه ابدیاند، به همراه پشیمانی برای تمام کارهایی که کردهاند یا نکردهاند که بعد از چند دهه از درون نابودشان میکند، تا جایی که به موجوداتی کاملا تهی از درون تبدیل میشوند. یکی از موضوعات اصلی فیلم رابطه لستت پیرتر با لوییس جوانتر است، که در بعضی جاها به نظر من به سمت هوموسکشوالیسم میرود. خود ومپایرهای فیلم تا حد زیادی به نظر من از فانتزی بودن به دورند (با وجود کارهای عجیبی که مانند تمام فیلمهای دیگر این ژانر انجام میدهند) که همین فیلم را خاص میسازد.
نقطه عطف فیلم به نظرم کلودیاست،خونآشامی دوازده ساله با بازی کرستن دانست (مری جین اسپایدرمن). دانست دوازده ساله در این فیلم عملکردی حیرتانگیز دارد، باید خودتان ببینید تا بفهمید چه میگویم. براد پیت هم که مثل همیشه خوب است و تام کروز با لهجه و موهای طلایی کمی نچسب شده اما جواب داده، نکته جالب فیلم این است که بازی آنتونیو باندراس هم حتی روی اعصاب نیست که این برای من کمی تعجببرانگیز بود.
مصاحبه با خونآشام فیلم جالبیست، و در ژانر رو به انحطاط فیلمهای خونآشامی چون نگینی میدرخشد. اگر در این ژانر فیلمهای جالب دیگری میخواهید ببینید به سراغ دراکولای فورد کاپولا بروید که از درخشانترین تصویرسازیهای یک خونآشام در تاریخ سینماست و اگر با زمان حال راحترید و فیلمی کمی متفاوت با دیگر آثار این ژانر میخواهید Daybreakers را ببینید.