*****

Grand Budapest Hotel داستان ماجراهای گوستاو اچ، سرپیشخدمت هتلی به همین نام در سرزمین خیالی زوبروکا در برهه‌ی بین دو جنگ جهانییست که توسط کارگر هتل مورد اعتمادش، زیرو مصطفی برای یک نویسنده کنجکاو روایت می‌شود.

همین اول کار باید بگویم قبل از دیدن فیلم خودتان را برای دیدن یک شاهکار آماده کنید، برای دیدن فیلمی که دهه‌ها بعد هم مطمئنا عاشقان سینما آن را خواهند دید و از آن لذت خواهند برد، وس اندرسن کارگردان ۴۵ ساله فیلم، باز هم سبک زیبا و رنگینش را به کار گرفته تا این بار فیلمی بی‌نقص‌تر از تمام کارهای قبلیش بسازد. همه‌ چیز در Grand Budapest Hotel در سر جای خود قرار دارد، اندرسن، با وسواسی وصف‌ناشدنی تمام جزئیات را طوری کنار هم چیده که تک‌تک فریم‌های فیلم به مانند یک تابلوی زیبای نقاشی به نظر می‌‌رسند. 

Grand Budapest Hotel یک لشکر بازیگر طراز اول دارد اما به نظر من با تقریب خوبی می‌توان فیلم را یک Buddy Film متفاوت با هرچیزی که دیده‌اید بین دوشخصیت گوستاو اچ و زیرو مصطفی دانست. بازی رالف فاینس در نقش گوستاو اچ تکان‌دهنده است (کلمه بهتری برای توصیفش پیدا نکردم) رالف فاینس همانطور که پیش از این در فیلمهای قبلی‌اش شخصیتهای منفی بینظیری بازی کرده بود این بار نشان داده که از پس ایفای نقشهای دوست‌داشتنی هم به خوبی برمی‌آید و تونی رولوری بازیگر نقش جوانی‌های مصطفی هم به خوبی پابه‌پای او پیش آمده. از آن طرف تیلدا سوینتون ( فرشته فیلم کنستاننتین) یک نقش‌افرینی عجیب و بامزه در نقش یک پیرزن هشتاد ساله دارد و ویلم دفو نقش یک قاتل روانی را واقعا عالی درآورده. لشکر بازیگران فیلم شامل ادوارد نورتون، جود لاو، آدرین برودی، بیل موری هم می‌شود که همه شان عالی‌اند. اگر فیلم هانا را هم دیده‌باشید نقش اول آن فیلم، سیرشا رونان، هم در اینجا خیلی خوب نقش آگاتا را بازی کرده است.

فیلم Grand Budapest Hotel ریتم واقعا خوبی دارد و ماجراهای گوستاوو و زیرو و رابطه‌شان واقعا مسحور کننده‌اند، به خصوص آن صحنه‌ی اول در قطار، فیلم موقعیتهای طنز خوبی هم دارد، طنزی که شاید بتوان حتی آن را فاخر دانست و با لودگی رایج در این روزهای سینما واقعا فرق می‌کند، صحنه‌های زندان در فیلم را به خصوص از این نظر واقعا دوست داشتم. Grand Budapest Hotel فیلمیست که اگر نبینید ضرر می کنید.

 

 

The Grand Budapest Hotel (2014) on IMDb