****
چ روایت ابراهیم حاتمیکیاست از محاصره شدن دکتر چمران و عدهی کمی پاسدار و چریک انقلابی در سال ۵۸ در کاوه و مقاومتشان دربرابر مارکسیستها...
چند روز پیش فیلم چ در دانشگاهمان اکران شد و من این فرصت را مغتنم شمردم تا به تماشای آخرین ساختهی حاتمیکیا بنشینم. فیلم چ فیلم خوبیست، و به نظر من سینمای دفاع مقدس را یک پله بالاتر برده، فضاسازی آن باورپذیر است، توجه به جزییات خوب است و صحنههای درگیریاش عالیاند و جلوههای ویژهی آن هم در حد سینمای ایران فراتر از قابل قبول است. در یک کلام برخلاف خیلی از فیلمهای دفاع مقدس میتواند مخاطبان بیستری را جذب کند. حاتمیکیا در این فیلم به عقیده من در اوج پختگی سبک فیلمسازی خود است و من چ را بعد از به رنگ ارغوان بهترین ساختهی او میدانم.(این عقیدهی شخصی من است.)
مشکل فیلم چ اما به نظر من و خیلیهای دیگر خود چ است. تصویری که من دهه هفتادی جنگ ندیده از دکتر مصطفی چمران دارد ملغمهایست از یک عارف، یک نابغهی به تمام معنی و از برترین شخصیتهای علمی تاریخ معاصر، یک چریک، یک آدم معنوی و یک فرماندهی جنگی نابغه، در یک کلام چمران برای من و خیلی از همنسلانم یک اسطورهی دستنیافتنی و یک آدم چندبعدی و واقعا درکنشدنیست. مصطفی چمران حاتمیکیا اما تا حد زیادی به این تصویر شباهت ندارد. عربنیا شبیه چمران شده اما با آن صدای خاصش هربار که دیالوگی میگوید من یک مختار ثقفی میبینم که کتشلوار پوشیده. چمران در این فیلم آن چمرانی که روایت عملیاتها و استراتژیهای عجیبش در جنگ را خواندهاید و اینکه همیشه در صف اول مبارزه بوده نیست. در حدود هشتاد درصد مدت زمان فیلم من هی از خود میپرسیدم پس چرا چمران هیچکاری نمیکند؟ چرا فقط نظارهگر است و تا این حد منفعل؟ حاتمیکیا چمران را در این فیلم یک صلحطلب تصویر کرده که جنگ را آخرین راهحل میداند.مشکل دیگر شخصیت چمران در فیلم استفاده از روشهای نخنما و شعارزده برای نشان دادن ابعاد معنوی، رفتاری و عرفانی اوست. تنها بعد شخصیتی چمران که در این فیلم عالی درآمده شجاعت بیحد و مرز اوست که یکی دو تا از سکانسهای عالی فیلم را همین رقم زده.
بازی بابک حمیدیان در نقش وصالی فرماندهی نیروهای مقاومتکننده در پاوه فوقالعادهست و مریلا زارعی هم حرف ندارد، سعید راد هم با آن صدای خشن و گرفتهاش جانی به شخضیت تیمسار فلاحی داده. بازی بقیه بازیگران و نابازیگران فیلم هم بدک نیست. گفتم که فیلم چ سینمای دفاع مقدس را یک گام جلوتر برده و یکی از نشانههای آن سکانس برخورد هلیکوپتر حامل مجروحان به کوه است، این سکانس از سطح سینمای ایران بالاتر است و باید به حاتمیکیا به خاطر به وجود آوردنش تبریک گفت، (گرچه خیلی جالب تمام نمیشود و یک سری ضعف در جلوههای ویژه دارد که خیلیهایشان قابل چشمپوشیست.).
اگر بگویم فیلم چ بد نیست کملطفی کردهام، نسبتا خوب برای آن مناسبتر است و شاید تعبیر نزدیک به خوب که مسعود فراستی برای آن بکار برد از مال من بهتر باشد. من از شعارزدگی چ در بعضی سکانسها خوشم نیامد و در بعضی جاها هم حاتمیکیا زیادی احساساتگرایانه عمل کرده اما در مجموع فیلم نسبتا آبرومندی ساخته، حداقل چ را نمیتوان یک فرصتسوزی دانست. من ترجیح میدادم کس دیگری جای عربنیا بازی کند یا حداقل از دوبلر برای صدای او استفاده شود.(نظر شخصی). به هر حال من از تماشای چ لذت بردم و توصیه میکنم حتما آن را ببینید.
پینوشت: پوستر فارسی فیلم زشت و سایت رسمی فیلم ناکارآمد و بدردنخور است.(نظر شخصی)
پینوشت ۲: اینکه از موسیقی فردین خلعتبری در فیلم حرفی نزدم به خاطر این بود که سالن کیفیت صدای بد و گوشخراشی داشت و نتوانسم به درکی از آن برسم، ولی خوب به نظر می آمد.