*****
مایک وزافسکی از بچگی آرزوی این را داشته که یک هیولای ترسناک شود و در صنعت انرژی جیغ بچهها کار کند، مایک با تلاش زیاد وارد دانشگاه هیولاها میشود، اما با وجود درسخوان بودن و هوش زیادش استعداد ذاتی برای ترساندن را کم دارد و نمیتواند بچهها را بترساند، از آن طرف سالی درست برعکس مایک است، او به فامیلی خود که همگی هیولاهای ترسناک و کاردرست بودهاند مینازد اما در درس خواندن استعداد چندانی ندارد، وقتی مایک و سالی به دلایلی هر دو از رشته ترساندن بچهها در دانشگاه کنار گذاشته میشوند، سعی میکندد با تشکیل یک تیم و شرکت در مسابقه ترساندن دانشگاه دوباره به رشته مورد نظر خود برگردند و...
با پخش شدن خبر ساخت این انیمیشن خیلیها نگران بودند که پیکسار مثل ماشینهای ۲ گند بزند یا مثل انیمیشن Brave کاری ارایه کند که در حد و اندازههای نامش نیست، اما خوشبختانه اینطور نشده و میتوان با خیال راحت گفت که پیکسار ترکانده و دانشگاه هیولاها بهترین انیمیشن امسال است. اولین چیزی که در دانشگاه هیولاها جلب توجه میکند پرداختن دیوانهوار به جزییات است، در هر فریم از فیلم که خواستید استپ بزنید و تعداد اشیا و چیزهایی که رنگ و بویی مربوط به دنیای هیولاها دارند را بشمارید تا متوجه شوید چه میگویم، فیلم واقعا پر جزییات است، اکثر هیولاهای فیلم منحصر به فرداند و هر یک چند ویژگی شخصی مربوط به خود دارند، هر کدام خیلی عالی احساساتشان را بروز میدهند، حتی میتوان گفت خیلی بهتر از یک هنرپیشه واقعی، مثلا مایک وزافسکی که فقط یک جفت دست و پا و یک چشم و یک دهان و یک بدن توپ مانند است سه برابر بیشتر از اشتون کاچر میتواند احساساتش را منتقل کند، یا مثلا بادی لنگوییج سالی دیوانهکننده است و به زیبایی هر چه تمامتر ویژگیهای شخصیتیاش را بازتاب میدهد، کلا تمامی شخصیتهای این انیمیشن کاملا عمیق و پرداخته شدهاند در حدی که پیکسار در این جا به نظر lمن به اندازه چندین وال ای کار انجام داده است.
از لحاظ بصری همانطور که در پاراگراف قبل هم کمی اشاره کردم دانشگاه هیولاها یکی از زیباترین انیمیشنهای چند سال اخیر است، اگر یادتان باشد موهای سالیوان در سال ۲۰۰۱ پیشرفتی انقلابی در تصویرسازی سه بعدی محسوب میشد، بعد از گذشت دوازده سال آنقدر همه چیز پیشرفت کرده که موهای سالی دیگر اصلا به چشم نمیآید، بافتها و جزییات در این انیمیشن بسیار زیبا طراحی شدهاند و سیستم جدید نورپردازی رایانهای پیکسار واقعا عالی جواب داده و همه چیز خیلی طبیعی از آب درآمده است
دانشگاه هیولاها ریتم خوبی دارد و ترکیب جالبی از سکانسهای طنز،احساسی،هیجانانگیز و باشکوه است، سکانس مرحله دوم مسابقه در کتابخانه دانشگاه آنقدر عالی، پرهیجان و در آخر باشکوه بود تقریبا مرا نیمخیز کرد، بانوی پیر کتابدار دانشگاه هیولاها را حتما باید ببینید، از جالبترین شخصیتهای تاریخ انیمیشن است. از آنجایی که دانشگاه هیولاها پیشدرآمدی بر کمپانی هیولاهاست بسیاری از مسایل مطرح شده در آن در این انیمیشن پاسخ داده میشود، مثلا این که رندال باگز چرا با سالی و مایک لج است، یا اینکه اصلا چطور شد سالی و مایک با هم دوست و همکار شدند.
این که در این پست به این اندازه از کمپانی هیولاها تعریف کردهام را دلیل بر این نگیرید که فکر میکنم این اثر یک شاهکار در تاریخ سینماست، دانشگاه هیولاها یک اثر هنری در ژانر کودک و نوجوان است و اهدافی تعیین شده دارد، به نظر من نه تنها به تمام این اهداف رسیده بلکه پا را فراتر گذاشته و به اثری تبدیل شده که حتی بزرگترها را هم میتواند سرگرم کند، حداقل مرا که رگرم کرد، و از این لحاظ اثری کامل است. اگر کمپانی هیولاها را دوست داشتید، که بسیار مطمئنم داشتید، این یکی را حتی بیشتر دوست خواهید داشت، و باور کنید تماشایش ارزشش را دارد، مایک و سالی بعد از دوازده سال بازگشت فوقالعادهای به سینما داشتهاند.