سالهاست وقتی فیلمهای اکشن جدید را تماشا می کنید دیگر آن لذت گذشته را به آدم نمیدهد، دیگر قهرمانانی که تنها که به جنگ باندهای مخدر میروند، یا به دنبال عزیز به گروگان گرفته شده یا انتقام یک فرد نزدیک، فقط محدود شدهاند به جیسون استاتهام و لیام نیسون، آنها هم نهایتا اکشنهایی آبکی مانند فیلمهای مین استریم این روزها ارایه میدهند. دیگر ژان کلود ون دام با لگدهایش به هیجانمان نمیآورد، مل گیبسون برای پلیس بودن پیر و کند شده، آرنولد هم پیرتر از آن است که ترمیناتور یا کماندوی فیلم Predator باشد، سیلوتر استالونه هم شمایل جان رمبو را انداخته توی جوب، بروس ویلیس هم رسما به جنگ با جان مکلین کمر همت بسته، جکی چان هم دیگر آن آدم بامزه و فرز سالهای پیش نیست. استیون سیگال هم معلوم نیست کجاست. الان فیلمهای اکشن را موجودی لعنتی به نام تکنیک دوربین روی دست پر کرده، و کارگردانها انگار با سهپایه قهر کردهاند.خدا لعنت کند باعث و بانیش را، و لعنت به سهگانه بورن و کارگردانش که سینمای اکشن را به فنا داد. الان دور دور فست اند فریس با آن تعقیب و گریزهای بیخود و جیمز باند دانیل کریگ با آن صحنههای اکشن بیهویت است، دورهای که بعضیها به آن پست-اکشن میگویند.
از این مقدمه طولانی که بگذریم میرسیم به بحث اصلی، معرفی دو فیلم اکشن که برخلاف فیلمهای رایج این سالها ساخته شدهاند. این دو فیلم داستانی تقریبا شبیه هم دارند، قهرمانها وارد یک ساختمان پر از خلافکار میشوند، در آن گیر میافتند و بنگ، شما میهمان ساعتی آدرنالین خالص شدهاید.