***

جناب آقای ولورین که در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم در ناکازاکی و درون یک چاه زندانی شده افسری ژاپنی به نام یاشیدا را از انفجار معروف بمب اتمی ناکازاکی نجات می‌دهد، چند دهه بعد، یاشیدا که حالا بزرگترین شرکت ژآپن را دارد و رو به موت است به دنبال او می‌فرستد و از او می‌خواهد تا برای خداحافظی پیش او در ژاپن بیاید، یاشیدا پیشنهادی جالب به ولورین می‌دهد، امکان مردن، یعنی اینکه ولورین فناناپذیری‌اش را به یاشیدا بدهد و در عوض بتواند مثل یک انسان عادی بعد از چند سال زندگی سرش را بگذارد زمین و بمیرد اما...

بزگترین مشکل این فیلم داستان آن است، شاید به جرات بتوانم بگویم بعد از سه نقطه‌ای که در پایان پاراگراف قبل گذاشتم دو خط برای شرح کامل داستان کافی باشد، این جا هم با یک سوپرهیرو محبوب سالهای پیش طرفیم که معلوم نیست چه هیزم تری به کمپانی‌های فیلمسازی فروخته که آنها تمام دردها و غمهای عالم را بر سرش ریخته‌اند و او را از عرش به فرش کشانده‌اند، یعنی دقیقا همان بلایی که سر بتمن و سوپرمن آمد و گویا قرار است سر بقیه دوستان سوپرهیرو هم بیاید، پس اگر چند سال دیگر دیدید اسپایدرمن کارتنخواب شده زیاد تعجب نکنید.

هیو جکمن بازیگر خوبیست و نقش ولورین بسیار پایینتر از حد اوست و به نظر من از پس نقشهای پیچیده‌تر از این هم برمی‌آید، بقیه بازیگران فیلم هم خیلی چیز شاخصی بینشان پیدا نمی‌شود، جیمز مگنولد کاگردان فیلم آثار خوبی مانند copland ، بازسازی ۳:۱۰ به یوما و یکی دو فیلم دیگر را در کارنامه دارد اما ابا توجه به فیلم شوالیه و روز که در ۲۰۱۰ ساخته و این فیلم می‌شود گفت در سراشیبی افتاده. ولورین در کل یک فیلم معمولیست، با چندتا سوتی ریز و ذرشت و یک داستان سرراست، و با توجه به شخصیت و ژانر آن باید انتظار چند صحنه ی مبارزه حسابی هم داشته باشید. تنها صحنه‌ی مبارزه درست درمان فیلم که نظر من را به خود جلب کرده سکانس مبارزه روی قطار سریع‌السیر بود که فارق از سوتی‌های فیزیکی و تکنیکی احتمالی آن هیجان‌انگیز از آب درآمده بود. در کل این فیلم نهایتا در حد یک سرگرمی یکی دو ساعته‌است اما به هر حال از نسخه قبلی فیلم یعنی ولورین:ریشه‌ها خیلی بهتر از آب درآمده.


The Wolverine (2013) on IMDb