*****

در اوایل قرن بیست و یکم علم تا جایی پیشرفت می‌کند که به جای روبات انسانهایی به نام رپلیکنت ساخته می‌شوند تا به عنوان نیروی کار ماهر در کولونی‌های زمینی به کار گرفته شوند، رپلیکنتها به صورت کامل به وجود می‌آیند، از انسانهای عادی قویترند، دارای هوشی مساوی یا بیشتر از مهندس ژنتیک سازنده‌شان‌اند و خاطراتی به آنها تزریق می‌شود تا احساس کنند گذشته دارند. عمر آنها اما به چهار سال محدود شده زیرا بعد از آن مدت هوش آنها باعث ایجاد احساسات انسانی در آنها می‌شود که انسانهای عادی به دلایلی این را نمی‌خواهند. بعد از پیشرفتهای بیشتر و ساخت نسلی از رپلیکنتها به نام نکسوس ۶، گروهای از نکسوس ۶ های رزمنده در یکی از کلونی‌های زمین شورشی خونین به راه می‌اندازند، به همین دلیل حضور آنها روی زمین ممنوع می‌شود و مامورانی به نام Blade Runner گمارده می‌شوند تا در صورت ورود آنها به زمین آنها را از بین ببرند. شش رپلیکنت خدمه یک سفینه را می‌کشند و به زمین می‌آیند، به دلیل خطر بالقوه آنها دکارد (با بازی هریسون فورد) که یک Blade Runner بازنشسته است فراخوانده می‌شود تا مساله را حل کند و ...

Blade Runner (که ترجیح می‌دهم برخلاف اکثر متون سینمایی فارسی از عبارت ‌تیغ‌ران برای آن استفاده نکنم) یک فیلم کالت در ژانر علمی‌تخیلی‌ست که بر اساس عقیده بسیاری آغازگر سبک سایبرپانک در سینما بوده است. ریدلی اسکات کارگردان فیلمی به خوبی توانسته سبک نوآر را با علمی‌تخیلی پیوند دهد و فیلمی تاریک اما دلنشین بسازد. Blade Runner با وجود اینکه در زمان خود جدیدترین تکنیکهای جلوه‌های ویژه را داشت و آغازگر بسیاری از المانهای فیلمهای علمی‌تخیلی بود در گیشه اقبال چندانی نیافت و چند سالی طول کشید تا سینما دوستان متوجه شوند چه فیلم خوبی‌ست، البته ریدلی اسکات در تدوین نسخه اول فیلم در سال ۱۹۸۲ نقشی نداشته به همین دلیل آن نسخه مشکلات فراوانی داشته است، هریسون فورد از اول تا آخر فیلم را روایت می‌کرده است و پایانی خوش و خرم برای فیلم در نظر گرفته بوده‌اند، نسخه‌ای که من دیدم و پیشنهاد می‌کنم شما هم همین را ببینید فاینال کات نام دارد که در سال ۲۰۰۷ تدوین شده، پایانی متفاوت با نسخه‌های اولیه دازد و از نریشن هریسون فورد در آن خبری نیست. جلوه‌های ویژه آن هم بازسازی شده‌اند که همین ارتباط برقار کردن با فیلم را برایتان راحتتر می‌کند.

Blade Runner پتانسیل این را دارد که برای درک آن وادارتان کند چندین بار ببینیدش. نکات ریز بسیاری در پس دیالوگها و نماهای آن نهفته است، حتی هر نوشته‌ی روی دیوار هم می‌تواند دربر دارنده‌ی نکته‌ای باشد. آینده‌ای که در Blade Runner ترسیم شده به دیستوپیا (پادآرمانشهر) بیشتر شباهت دارد تا یوتوپیا، زمین را ابر سیاهی دربر گرفته، همیشه باران می‌بارد. مسایل انسانی مطرح شده در داستان Blade Runner (که اقتباسی‌ست از کتاب معروف آیا اندرویدها خواب گوسفند الکترونیکی می‌بینند)بسیار عمیق‌اند، و همیشه مخاطب را به این فکر فرو می‌برند که کدام حقیقی‌ست و کدام نیست. بعد از گذشت سه دهه هنوز بر سر اینکه برکارد رپلیکنت است یا نه بحث است و Blade Runner هم درست به اندازه مجموعه‌های بزرگی همچون استار وارز و استار ترک جامعه طرفداران دارد.

این شاهکار سینما را حتما باید ببینید، این فیلم از آن دست فیلم‌هایییس که حتی تمام عوامل و بازیگران آن به اینکه بهترین فیلم عمرشان و بهترین اجرای توانایی‌هایشان در طول دوران حرفه‌ای آنها بوده اذعان دارند. هریسون فورد کاراگاهی آرام خلق کرده (بر خلاف ایندیانا جونز و هان سولو که در همان سالها بازی کرد) که آنقدر شبیه شخصیت اصلی در کتاب است خود نویسنده را متعجب کرده، بقیه شخصیت‌ها نیز چنین‌اند. 

imdb